زنان و مردان تغییرات ژنتیکی متضادی در اختلالات افسردگی نشان میدهند
منبع: Elsevier
ترجمه: محبوبه محمدزکی، کارشناس مدیریت پژوهشی سازمان نظام پزشکی
نظارت و راهنمایی: دکتر حسن رودگری
در یک مطالعه تغییرات مولکولی مشخصههای جنسیتی در اختلال افسردگی پیشرفته مورد آزمایش قرار گرفت.
بر اساس مطالعه جدیدی که بر روی مغز پس از مرگ توسط محققان دانشگاه Pittsburgh و مرکز اعتياد و سلامت روان (CAMH) در تورنتو، انجام شده است، زنان و مردان با اختلال افسردگی پیشرفته (MDD)، تغییرات متضادی در حالت ژنهای مشابه هم دارند. یافتهها، پاتولوژی متفاوتی در این دو جنس نمایان شد که نشان میدهد مردان و زنان ممکن است به درمانهای متفاوت برای افسردگی نیاز داشته باشند.
جان کریستال، سردبیر مجله Biological Psychiatry میگوید: این مقاله مهم مکانیزم های مولکولی انشعاب پذیری که موجب افسردگی در مردان و زنان می شود را نشان میدهد. با توجه به این نتایج این فرضیه که یک تشخیص مشابه در بین مردم زیست شناسی مشابه دارد، به چالش کشیده میشود.
این اولین بار است که پاتولوژی منحصر به فرد و متضاد در اختلالات افسردگی گزارش شده است. ماریان سنی، از نویسندگان این مقاله میگوید: محققان در طول چندین دهه مغز افراد افسرده را بررسی کرده اند، در حالی که بسیاری از این مطالعات فقط شامل مردان بود. احتمال مبتلا شدن زنان به MDD دو برابر بیشتر است و همینطور شدت بیماری و انواع مختلف علائم نسبت به مردان در سطح بالاتری قرار دارد، این به رغم تفاوت در MDD بین مردان و زنان است.
این مطالعه ترکیبی از هشت مجموعه داده (چهار مرد و چهار زن) منتشر شده در یک متاآنالیز است. اتن سیبیل نویسنده ارشد مقاله و همکارانش، سطوح حالات بروز ژن که نشان دهنده مقدار پروتئین تولیدشده توسط ژن در بافت مغز (پس از مرگ) 50 نفر (26 مرد و 24 زن) با اختلال افسردگی است را تجزیه و تحلیل کردند و همینطور همان تعداد مرد و زن سالم را برای مقایسه به کار بردند.
اکثر ژنهایی که حالات متغیری دارند، فقط در مردان یا زنان تغییر کرده بودند. با این حال، ژنهایی که هم در زنان و هم در مردان متغیر بودند، در جهتهای مخالف تغییر کرده بودند. در زنان تولیدات ژن هایی را که بر عملکرد سیناپس اثر میگذارند افزایش یافته بودند، در حالی که در مردان تولیدات ژنهای مشابه کاهش یافته بودند. از جانب دیگر در زنان بروز ژنهایی که بر عملکرد سیستم ایمنی تاثیر میگذارند کاهش یافته بودند، در حالی که در مردان این ژنها افزایش تولید پروتئین مربوط را نشان داده بودند. علاوه بر این، محققان روش های خود را به دادههایی از مجموعه موضوعات مختلف اعمال کردند و آنها را با تغییرات متفاوتی تکرار کردند.
این تجزیه و تحلیل شامل سه ناحیه مختلف مغز (قشر چسبنده قدامی، قشر دو طرفه پیشانی و آمیگدال) است که خلق و خوی را تنظیم میکند و درMDD ناکارآمد و مختل هستند. تغییرات مختلفی در بروز ژنهای مختص برای مناطق مختلف مغز بود. بنابراین اگر در زنان بروز یک ژن خاص در یک منطقه افزایش و در جای دیگر کاهش نشان می داد، اما مردان حالت مخالف را نشان میدادند.
از آنجا که این مطالعه از بافت مغز پس از مرگ استفاده میکند، اثرات اختصاصی مولکولی مخالف در مورد چگونگی تفاوت تاثیراتMDD بر زنان و مردان قابل بررسی نیست. اما یافته ها پاتولوژي مشخصههای جنسیتی را در این اختلال تقویت میکنند.
دکتر سنی میگوید: این نتایج پیامدهای قابل توجهی برای توسعه درمانهای جدید بالقوه دارد و پیشنهاد میکند که این درمان ها بهتر است برای مردان و زنان به طور جداگانه توسعه یابد. به عنوان مثال، در این مقاله، نویسندگان درمان های جدید را با هدف شناسایی پاتولوژی مشخصههای جنسیتی در MDD پیشنهاد می کنند که می توانند عملکرد سیستم ایمنی را در مردان سرکوب کنند یا عملکرد آن را در زنان تقویت نمایند.
برای مطالعه بیشتر به لینک زیر مراجعه فرمایید:
https://www.sciencedaily.com/releases/2018/03/180313130643.htm